چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنیم؟
چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنیم؟ تعریف هدف و موفقیت چیست و چطور می توان به آن رسید؟ چرا نمی توانم هدف درستی را انتخاب کنم؟ چرا نمی دانم از زندگی چه چیزی می خواهم؟ بهترین روش موفقیت مالی و دستیابی به ثروت چیست؟ چگونه با الگوی اسمارت SMART هدفگذاری کنم؟ من در زندگی هدف شخصی ندارم و نمیدانم شغل مورد علاقه خودم را انتخاب کنم، چکار کنم؟ چگونه در موج آلفا می توان هدف را تجسم کرد؟
اینها بخشی از سئوالات شما در زندگی است که در هر برهه از زندگی با آنها مواجه خواهید شد و اگر پاسخ و راه حلی برای آن پیدا نکنید، بی انگیزه و ناامید خواهید شد. من سجاد زمانی مدرس توسعه فردی در این مقاله به راههای ساده هدفگذار و دستیابی به اهداف (goals) شخصی با روش nlp می پردازم.
فهرست مطالب
Toggleمواظب این کلمه خطرناک باشید
در ابتدای این مقاله بگویم که بیش از 90% مردم در انتخاب هدف دچار اشتباه میشنود. آنها فرق آرزو، هدف، خواسته، رویا و آرمان را نمی دانند و هر چیزی که را که به آن میل دارند را هدف می نامند. در ادامه به تعریف اینها می پردازیم تا بدانید بیش از نیمی از آنچه که در سر دارید هدف نیستند:
آرزو: آرزو بخشی از افکار ماست که قرار نیست به آن برسیم و فقط ذهنیت ما ار مشخص می کند. مثلا همه ما آرزو داریم که جنگ و بیماری .و فقر نباشد. آیا چنین چیزی واقعا امکانپذیر است؟ قطعا خیر زیرا در سراسر جهان بیماری، فقر و جنگ کم و بیش وجود خواهد داشت، پس اگر بعد از این باخود می گوید هدف من این است که دنیا ر از بیماری و فقر و جنگ و بیسوادی نجات دهم، بدانید در حال آرزو کردن هستید.
رویا: رویا نیز تقریبا از جنس آرزو است و چشم انداز شما را به زندگی نشان می دهد. البته بسیاری از اهداف ما، روزی یک رویا بودند و سپس جنبه عملی به خود گرفتند و تبدیل به هدف شدند. آرزو و رویا قابل برنامه ریزی نیستند و همانند یک ستاره قطبی ما را در مسیر هدف قرار می دهند.
خواسته: خواسته مربوط به نیازهای روزمره ما میشود و در اولویت های بالاتری قرار دارد و باید در زمان سریعتری به آن رسیدگی کنیم. خواسته ها اغلب کوتاه مدت هستند و تاثیرات دراز مدتی بر سبک زندگی ما نخواهند داشت. مانند نیاز به تفریح، غذا و….
هدف: هدف از یک نیاز و خواسته نشات می گیرد و می توان با برنامه ریزی و صرف انرژی به آن رسید. هدف کمی ملموس تر از رویا و آرمان و آرزوست و می توان آنرا اندازه گیری کرد. مثلا زمانی که می گویید من قصد دارم در کنکور سال بعد رتبه زیر 1000 فلان رشته را کسب کنم و یا تا شش ماه دیگر به حقوق ماهیانه … تومان برسم، در حال هدفگذاری هستید. اما زمانی که می گویید من می خواهم ثروتمندترین فرد شهر شوم و یا اینکه باهوش ترین انسان باشم، در حال رویا بافی هستید.
حال با این تعریف های مهم می توان بسیاری از افکار و تصمیماتی که در سر داریم را دسته بندی کرد. ما در اینجا یاد می گیریم که اصلا قرار نیست به برخی از خواسته های خود برسیم زیرا آنها از جنس رویا و آرزو هستند. بنابراین می توانیم اهداف را مشخص کنیم و مشخ کنیم در جه زمان و مکان و با چه منابعی می خواهیم به آنها دست پیدا کنیم.
سال آخر زندگی
اکثر ما وقتی با این سئوال مواجه میشویم که” اگر بدانی سال آخر زندگیت است، چه کارهایی انجام می دهی؟ ” لیستی از کارهای مورد نظر را می گوییم که باید انجام شود. 3 مورد از کارهایی را که سالهاست به تعویق انداخته اید و منتظر هیتید تا زمان مناسب فرا برسد، قیمت دلار کاهش پیدا کند، در قرعه کشی برنده شوید و… را انتخاب کنید و طبق 6 مرحله ای که در ادامه خواهیم گفت، پیش ببرید.
تصور کنید که آخرین سال زندگی شماست و کارهایی که آرزوی انجام آنرا داشتید، انجام دهید. آن کارها کدام خواهد بود؟
هدف اول من…..
هدف دوم من…..
هدف سوم من….
هدف های زودپزی
بسیار از ما توقع داریم، هنگامی که یک هدف را انتخاب کردیم و شروع به فعالیت در آن کردیم، در همان روزها و هفته های اولیه نتایج آنرا ببینیم. این کار همانند این است که یک دانه را در زمنی بکارید و هر روز خاک را کنار بزنید تا ببینید که دانه چقدر رشد کرده است. یا اینکه دائما آب بریزید و باخود بگویید، حالا که نور و آب فراهم است، پس چرا دانه رشد نمی کند؟ اینجاست که باید بدانیم نمی توان در روند طبیعت دست برد و آن دانه باید در زمان مشخصی رشد کند. اهداف نیز چنین خاصیتی دارند اما اغلب ما دارای نگرش زودپزی هستیم و انتظار داریم در کمترین زمان به موفقیت برسیم.
در اینجا یکی از تجربیات خودم را در زمینه هدفگذاری خواهم گفت. در سالهایی که در خدمت سربازی به سر می بردم، تصمیم گرفتم از این دوران به بهترین نحو استفاده کنم و وقت خودم را به بطالت نگذرانم. از اینرو به یادگیری ساز سنتی پرداختم. من همیشه آرزو داشتم که مانند نوازنده های حرفه ای ساز بنوازم و از این کار لذت یم بردم اما در عین ناباوری استاد به من گفت فقط تا مدتها به یادگیری نت و پرده های موسیقی و موارد دیگر بپردازی و این کار زمان نسبتا زیادی در حد 2 سال را طلب می کند.
من که علاقمند بودم به سرعت پله های ترقی را طی کنم و خودی نشان دهم، از این حرف او ناراحت شدم و به آموزشگاه دیگر مراجعه کردم که در تبلیغات خود از زمان 3 ماه برای یادگیری تضمینی استفاده می کرد اما پس از مدتی دیدم باید زمان کافی برای یادگیری ساز را داشته باشم و میانبری وجود ندارد. در روند هدفگذاری نیز بسیاری از افراد را می بینم که می گویند چه تضمینی می دهید که پس از کلاسهای شما در کوتاهترین زمان به موفقیت برسم؟
آنها نقش خود را بعنوان یکی از عوامل تاثیر گذار در هدفگذاری از یاد می برند و انتظار دارند، شخصی دیگر بار سفر زندگی آنها را حمل کند و هستند افرادی که از این ذهنیت سوء استفاده می کنند و وعده های عجیب و غریب می دهند. من نام این طرز تفکر را ” تفکر زودپزی” نامیده ام. افرادی که سهم خود را از موفقیت صفر می دانند و منتظر شانس یا یک روش خاص هستند، در این دسته بندی قرار می گیرند.
سهم شیطان را فراموش نکنید
بسیاری از افراد را می بینم که با خواندن کتاب و فیلم های انگیزشی و شرکت در دوره هایی نظیر قانون جذب ، طوری برنامه ریزی می کنند که گویی 100% به آن خواهند رسید و احتمال شکست را در نظر نمی گیرند. آنها می گویند چون من به این هدف ایمان دارم و برنامه ریزی میکنم، پس به موفقیت می رسم اما در نظر نمی گیرند که افراد فوق موفقی مانند استیو جابز و بیل گیتس هم بارها شکست خورده اند اما نکته مهم این است که آنها احتمال شکست را هم در نظر گرفته بودند. به این عمل می گویند در نظر گرفتن سهم شیطان.
من اولین بار این اصطلاح را در بورس شنیدم. فردی که در این کار بسیار خبره بود می گفت باید در خرید هر سهم، مقداری از آن را به شیطان اختصاص دهید ( زیان را در نظر بگیرید). هنگامی که من این کار را در زندگی خودم انجام دادم رضایت بیشتری از تصمیمات خود داشتم و در ابتدای هر هدفگذاری، میزان شکست آنرا نیز در نظر می گرفتم و برای پول و انرژی که از دست می دادم نگران نبودم. شما نیز در ابتدای هر هدفگذاری بخشی از بودجه و منابع خود را نادیده بگیرید و این احتمال را بدهید که بخشی از آن هیچگاه باز نخواهد گشت.
مدل شش مرحله ای موفقیت
ما افرادی را می شناسیم که بدلیل برخوردار از اهداف واضح و روشن، در هیچ زمینه ای به موفقیت دست پیدا نمی کنند. همچنین افرادی را می شناسیم که برای هر روز، هر ماه و هر سال خود اهداف مشخصی را تعیین می کنند و به نتایج چشمگیری می رسند. توانایی این افراد در زمینه تمرکز بر اهدافی روشن و قابل سنجش است. آیا ما اهداف روشن و مثبتی را در زندگیتان تعقیب می کنید؟
مرحله اول: هدفتان را قاطعانه بیان کنید
وقتی از افراد در مورد اهدافشان سئوال می کنیم، بیشتر آنها در مورد چیزهایی که نمی خواهند مواجه شوند، صحبت می کنند. مغز انسان چنان عمل می کند که یک هدف با الفاظ منفی را بیشتر جذب می کند و تاثیرات منفی بر جای می گذارد. ما والدینی را می بینیم که به فرزندان خود می گویند که چه کارهایی را انجام ندهند و سرانجام پی می برند که کودکان ظاهرا بیشتر مایلند درست عکس آنچه را که به آنها گفته میشود، انجام دهند.
آنچه بیش از هر چیز دیگری ذهنتان را اشغال می کند، گرایش دارد به رفتار و واقعیت تبدیل شود.
اگر به بازیکنان بیس بال توجه کنید، آنها به نحوه حرکت توپ در هوا فکر می کنند و تلاش می کنند نحوه دریافت توپ را تصویرسازی کنند. اما هنگامی که آنها نگران این باشند که اگر توپ به آنها نرسد به چه مشکلاتی بر خواهند خورد، این ذهنیت عملکرد آنها را کاهش می دهد و نمی توانند بازی خوبی را به نمایش بگذارند. بنابراین هنگامی که ما نگران عواقب نرسیدن به هدف را در ذهن تجسم می کنیم، تمام عوامل دست به دست هم می دهند تا در آن شکست بخوریم.
چگونه آنچه را که می خواهید بیان کنید؟
ذهن ما بر اساس فاکتورهایی مانند زمان، عدد و نحوه رسیدن برنامه ریزی میشود و سیستم RAS مغز فقط روی مواردی تمرکز می کند که بارها و بارها تکرار شود. در فرآیند هدفگذاری همانند یک بازیکن گلف عمل کنید که توپ خود را از ورای همه موانعی مانند درختان، چاله ها و… به هدف می نشاند. شما باید در ابتدا نتایج را در ذهن خود تجسم کنید و به ابزارها و چگونگی آن توجهی نکنید زیرا ذهن ما علاقمند است در منطقه امن خود بماند و به محض آنکه یک هدف را مشخص می کنیم، احساس خطر می کند و بدنبال منصرف کردن شما می گردد.
مثلا اگر می خواهید 5 کیلو کاهش وزن داشته باشید، آیا بیشتر به روش دستیابی به وزن ایده آل را تصور می کنید و یا زمان رسیدن و احساس تندرسی را تصور می کنید؟ افرادی که ذهن خود ر ا مشغول روش های دستیابی به هدف می کنند، با انبوهی از کارها مواجه میشوند که در ظاهر غیر ممکن است اما افرادی که تنها به نتیجه فکر می کنند و در مسیر هدف قرار می گیرند، به ذهن خود چنین القاء می کنند که باید راه دستیابی به آنرا پیدا کند.
پیشنهاد می کنم تعداد آرزوها و اهداف خود ار بدون آنکه درباره آنها فکر کنید، روی کاغذ بیاورید و آنها را الفاظی مثبت بیان کنید. مثلا بجای اینکه بگویید: من مجبور هستم وزنم را کاهش دهم تا سرطان نگیرم، بگویید: من برای دستیابی به سلامتی وزن خودم را کاهش می دهم.
همچنین بجای اینکه بگویید: من باید شغل خود را تغییر بدهم و پول بیشتری دربیاورم تا ورشکسته نشوم، بگویید من شغل مورد علاقه خود را انتخاب می کنم و اهداف خود می رسم.
طرح پرسشهایی برای هدف آزمایی
پرسش های زیر به شما کمک می کند یک مسیر درست را در ذهن خود ترسیم کنید و اهداف را بصورت شفاف و قابل لمس بیان کنید:
چه می خواهم؟
امیدوارم که همین الان چه چیزی را تغییر دهم؟
به چه نتیجه ای می خواهم برسم؟
چه چیزهایی را می خواهم تغییر دهم؟
چه نتایجی برایم مهم است؟
مرحله دوم: هدفتان را در بستر قرار دهید
در مرحله دوم مشخص کنید کی، کجا و با چه کسی می خواهید به نتیجه مطلوب برسید؟ تعیین هدف، فقط نوشتن آن روی کاغذ نیست بلکه احساسات و شوق شماست که نشان می دهد تا چه میزان می توانید به آن برسید.
این تغییر بر من چه تاثیری خواهد داشت؟
در چه مکان و زمانی می خواهم به هدفم برسم؟
همراه با چه کسی می خواهم به اهدافم برسم؟ از چه کسانی باید کمک بگیرم؟
من در چه شرایطی می توانم از مهارت های جدیدم استفاده کنم؟
برای رسیدن به مهارت های گفته شده، به چه مدت زمان نیز دارم؟
مرحل سوم: هدف را با حس خود بسنجید
در این بخش روش ان ال پی یک راهکار ارائه می کند تا با استفاده از آن به میزان واقعی بودن هدف خود پی ببرید. هنگامی که به هدف خود فکر می کنید، چه تصویری می بینید؟ چه چیزهایی را میشنوید و چه احساسی درون شما شکل می گیرد؟ آینده خود را تصور کنید، صدا، تصویر و حس خود را در مورد هدف و لحظه دستیابی به موفقیت بازسازی کنید. اگر این اهداف به شما انگیزه دهد و شوق زیادی را در شما زنده کند، می توانید مطمئن شوید که راه درستی را انتخاب کرده اید.
این تمرین را با تجسم چیزهای ساده شروع کنید. مثلا شخصی را که بخوبی میشناسید در نظر آورید و به صدای او گوش کنید و زمانی را بیاد بیاورید که با او احساس خوشی می کردید. همیشه کار را با آن چیزی آغاز کنید که به آسانی به مغزتان خطور می کند. بیاد داشته باشدی:
” هرچیزی که در جهان اطراف ما خلق شده است، از شکل گیری یک اندیشه در ذهن یک انسان مایه گرفته است.”
فرض کنید یک یخش خلاق در ذهن دارید. اگر یخواهید سئوالی از او در مورد نحوه رسیدن به اهداف داشته باشید، چه چیزی خواهد بود؟ چند دقیقه تمرکز کنید و سپس این بخش را در ذهن تجسم کنید و سئوالات زیر را از او بپرسید. سپس جواب ها را یادداشت کنید و با اهداف خود بسنیجید. این روش به ما کمک می کند تا از طریق ارتباط با ضمیر ناخوداگاه بتوانی خلاقیت های درونی خود را کشف کنیم:
چه منابعی باری دستیابی به هدف دارم؟
چگونه از توانایی های ذاتی خود استفاده کنم؟
چگونه بدانم که به هدف خود رسیده ام؟
چه راههایی می تواند مفید باشد؟
مرحله چهارم: هدفی انتخاب کنید که از عهده آن برآیید
هرگز هدفی را انتخاب نکنید که وابستگی به دیگران داشته باشد. انسان های هدفمند، مسئولیت کارهای خود را بر عهده می گیرند و سعی نمی کنند تا به دیگران وابسته باشند. اگر برای فرزندان خود هدف انتخاب می کنید هم کاری کنید تا نقش اول آن را خودشان بر عهده بگیرند.
” فقط آن چیزی را کنترل کنید که از جانب شما قابل کنترل است و اجازه دهید سایر چیزها در مسیر خود حرکت کنند.”
برخی از افراد در ابتدای مسیر به عواقب آن فکر می کنند و ناچارا به وام گرفتن و شریک تجاری می گردند اما این اصل به شما می گوید تلاشتان برای دستیابی به هدف زمانی متوقف می شود که مسئولیت و قدرت شما متوقف شود. این سئوال را از خود بپرسید: تا چه اندازه مالک نتیجه مورد نظر هستم؟ یا به عبارت دیگر تا چه حد در موفقیت و عدم موفقیت آن دخالت دارم؟ در ادامه به پرسشهای مرحله چهارم خواهیم پرداخت:
برای دستیابی به این اهداف، چه کاری خواهم کرد؟
آیا قبلا به هدفی دست یافته ام که مشابه هدف فعل ام باشد؟
این شباهت ها کدامند؟ چه کمکی می تواند کند؟
آیا این امکان وجود دارد که چیزی مانع رسیدن به هدفم شود؟
به کمک چه افرادی نیاز دارم؟
با دستیابی به این هدف، توانایی انجام چه کارهایی را خواهم داشت؟
چگونه می توانم شخصا بر روی سرنوشت خودم اثر بگذارم؟
بر روی چه بخشی از این نتیجه کنترل اعمال می کنم؟
مرحله پنجم: آثار رسیدن به هدف را ارزیابی کنید
در این مرحله باید با خود صادق باشید. آیا با دستیابی به هدفتان، چیزی را که در حال حاضر در اختیار دارید را از دست خواهید داد؟ مثلا اگر بدنبال یک هدف شغلی بزرگ هستید، شاید بر روی روابط خانادگی شما تا مدتها تاثیر بگذارد و کمتر فرصت کنید به مسافرت و دورهمی ها بپردازید. کسب یک نتیجه، به معنای تغییر از یک حالت به حالت دیگر است. این حالات شامل چگونگی احساس شماست.
یکی از عوامل مهم مقاومت ذهن در دستیابی به اهداف، عدم تصور خود در زمان رسیدن به هدف است. مثلا فردی که در دوره های ان ال پی شرکت کرده بود می گفت من آرزو دارم به فلان جایگاه شغلی برسم اما ترسی درونم هست که می گوید شاید دیگران تو را ترک کنند و پس از این هدف دیگر نتوانی در کنار دوستان خود باشی و…
می بینید؟ این بخشی از ترس های پنهان ما برای رسیدن به اهداف است. برای جلوگیری از این کار ابتدا خیال ذهن را از خطرات و ریسک های این هدف راحت کنید و با شرح جزئیات، تمامی اتفاقاتی که پس از رسیدن به هدف جدید تجربه خواهید کرد را تجسم کنید. در این حالت ذهن از حالت ابهام خارج می شود و با اضطراب کمتری می توانید پیش بروید.
آیا مطمئنم که واقعا همین هدف را می خواهم؟
اگر به این هدف برسم چه خواهد شد؟ (اهرم لذت)
اگر به هدفم نرسم چه اتفاقی می افتد؟ (اهرم رنج)
زندگی ام دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟
چرا باید این هدف را دنبال کنم؟ (رسالت فردی)
مرحله ششم: هدف را محدود کنید
منظور من از محدود کردن اهداف این است که اصطلاحا “به دنبال یک خرگوش بدوید” و بر روی یک هدف متمرکز شوید. سیستم RAS ذهن خود را همانند یک ذره بین بر روی یک یا دو هدف مهم متمرکز کنید و به افکار منفی و ترس های اجازه ندهید تا شما را منصرف کنند. یکی از مشخصات ناخودآگاه این است که می توان با ایفای نقش مورد نظر، آنرا فریب داد.
مثلا اگر بتوانید خود ار بعنوان بهترین سخنران جهان در نظر بگیرید و مدتها نقش یک سخنران خوب را بازی کنید و به آموزش سخنوری و فن بیان بپردازید، دیر یا زود خواهید دید توانایی بروز استعدادهای درونی خود ار خواهید یافت و به راحتی می توانید دست به عمل بزنید.
از اقدام کردن نهراسید زیرا در 5 مرحله قبل یاد گرفته اید بصورت فانتزی به اهدف نگاه نکنید و خود را برای روزهای سخت آماده کنید. (سهم شیطان)
به پایان مقاله” چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنیم؟ ” رسیدیم. اگر تجربه ای در زمینه انتخاب هدف دارید و می خواهید با ما درمیان بگذارید، در زیر کامنت بگذارید. همچنین اگر تمایل دارید بدانید افراد موفق در زمینه کاری شما چگونه به موقیت رسیده اند به لینک زیر مراجعه کنید.
کارگاه الگوبرداری از انسان های موفق
درباره سجاد زمانی
من سجاد زمانی هستم مدرس ان ال پی (NLP) زمینه فعالیت ما شامل کوچینگ فردی و سازمانی ، آموزش تحلیل رفتار متقابل و توانمندسازی فردی است. فعالیت من از یک آرزو شروع شد و امروز نام آن آرزو مجموعه " خانه ان ال پی ایران" است.
نوشته های بیشتر از سجاد زمانی6 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
اقا چرا دروغ میگی امکان پذیر است بله بعد از ظهور جنگ و بیماری از بین میرود
عالی بود خیلی وقت بود که دنبال این میگشتم که کسی کمکم کنه تا بتونم هدف واقعی خودم و پیداکنم و روش ها و سوالاتی که پرسیده شد من به شکل عجیبی اهداف خودمو پیدا کردم و خیلی از روش های اشتباه و کنار گذشتم✔️💚
مرسی بابت اطلاعات خوبتون✨
ممنونم خیلی خوب و تاثیرگزار بود. 💕💖💕
سلام خسته نباشید.
من خیلی دو دل هستم . یعنی نمیدونم هدف واقعیم چیه من بافکر هردوشون خوشحال میشم اما نمیدونم کدوم انتخواب کنم
سلام خسته نباشید.
من خیلی دو دل هستم . یعنی نمیدونم هدف واقعیم چیه من بافکر هردوشون خوشحال میشم اما نمیدونم کدوم انتخواب کنم
شما میتونی آدم چند پتانسیلی هم باشی یعنی دو چیزو باهم بتونی انجام بدی