آیا کتاب پدر پولدار پدر بی پول ما را ثروتمند میکند؟
آیا کتاب پدر پولدار پدر بی پول ما را ثروتمند میکند؟ این اولین سئوالی است که خوانندگان قبل از خواندن این کتاب رابرات کیوساکی(richdad) از خود می پرسند. کیوساکی در کتاب پدر لولدار، پدر فقیر (بی پول) در واقع با بررسی باورهای غلط والدین بر روی هوش مالی فرزندان، تلاش دارد تا نقش باورها را در ثروت و فقر انسان ها نشان دهد. او سئوال جالبی را مطرح میکند که باعث میشود ما بر عادات و باورهای خود پی ببریم که جزء کدامیک از افراد هستیم. او می پرسد اگر درآمد شما در این ماه چندین برابر شود، با این مقدار پول چه کاری انجام میدهید؟
آیا ماشین و یا خانه خود را عوض می کنید؟
آیا این هزینه را صرف تبلیغات و توسعه کسب و کار خود می کنید؟
آیا این پیروزی را جشن می گیرید و به آرزوهای دست نیافتی خود مانند مسافرت و جهانگردی می پردازید؟
جالب است بدانید در ابتدا هیچ موسسه انتشاراتی حاضر نشد این کتاب را چاپ کند اما در نهایت در سال 2011 در صدر لیست 10 کتاب پرفروش دنیا به انتخاب مجله وال استریت ژورنال قرار گرفت.
این افراد کتاب پدر پولدار پدر بی پول را بخوانند
اگر دوست دارید مباحث روانشناسی ثروت را بیاموزید و هوش مالی خود را ارتقا دهید.
اگر می خواهید فرزندانی قوی و متکی به خود تربیت کنید که از دوران کودکی بتوانند مستقل باشند.
اگر می خواهید بدانید کدامیک از باورهای شما باعث فقر و تنگدستی شده است.
اگر علاقمند به سبک زندگی مستقل و آزاد هستید و می خواهید رئیس خودتان باشید.
از آنجایی که باورهای مرکزی ما نقش تعیین کننده ای در سبک زندگی و میزان موفقیت و شکست ما دارند، با تغییر باورهای غلط و استفاده از تکنیک های این کتاب می توان طرز فکر خود را به طرز چشمگیری تغییر داد. یکی از اصطلاحاتی که در کتاب به آن اشاره میشود، دارایی و بدهی و تغییر هزینه است. در کتاب پدر پولدار پدر فقیر ما یاد می گیریم چگونه هزینه ها را در مسیر درست خرج کنیم و دارایی های با ارزش افزوده را در مقابل بدهی ها افزایش دهیم.
فهرست مطالب
Toggleراز موفقیت رابرت کیوساکی
اغلب از من می پرسند: چگونه 1 دلار را تبدیل به 1 میلیون دلار کردی؟ من بیشتر از دو راه برای رشد ثروتم استفاده می کنم. اول مستغلات و دوم سهام شرکت های کوچک. زیربنای درآمدم را بر مستغلات گذاشته ام زیرا جریان نقدینگی در آنها روزانه و پیوسته است. گاهی هم ارزش آنها بالا می رود. من به کسی توصیه استفاده از این راهبرد را نمی کنم این فقط روش شخصی من است.
من به پول همانند بازی تنیس نگاه میکنم. سخت بازی میکنم، اشتباه رخ میدهد، اصلاح می کنم، اشتباه تازه ای رخ میدهد، دوباره اصلاح میکنم و بهتر میشوم. اگر مسابقه را باختم، به کنار تور می روم و دست حریف را می فشارم و با لبخند میگویم: به امید دیدار در یکشنبه بعد
او توصیه میکند فهرستی از نخواستن ها و خواستن ها را تهیه کنید تا نقشه راهی برای شما ترسیم شود که چه اهدافی را در زندگی می خواهید و از چه مواردی اجتناب میکنید:
1- نمی خواهم که در سراسر زندگی ام کار کنم.
2- شغلی مطمئن و خانه ای در حومه شهر را نمی خواهم.
3- نمی خواهم کارمند کسی باشم.
4- متنفرم از اینکه مانند پدرم بدلیل گرفتاری کاری به میهمانی یا تماشای فوتبال نروم.
5- متنفرم از اینکه حاصل سختکوشی و جان کندن خود را مانند پدرم به دولت بدهم.
اکنون خواسته ها را بیاد بیاورید:
1- می خواهم آزاد باشم و به سفرهای طولانی بروم و سبک زندگی خودم را داشته باشم.
2- می خواهم در جوانی به همه موفقیت هایم برسم.
3- کنترل وقت و زندگی به دست خودم باشد.
4- می خواهم پول را به خدمت و کار کردن وادارم.
خلاصه کتاب پدر پولدار پدر بی پول
رابرت کیوساکی کتاب پدر پولدار پدر فقیر (Rich Dad Poor Dad) را با این عنوان شروع میکند: من دو پدر داشتم. یکی از آنها تحصلات بالایی داشت (دکتری) و بسیار باهوش بود. (البته منظور او پدر خودش و پدر دوستش که فردی موفق بود) او دوران 4 ساله لیسانس خود را در مدت 2 سال به اتمام رسانده بود. او بسیار پرتلاش و کمالگرا بود اما پدر دیگرم حتی تحصیلات ابتدایی را هم به انتها نرسانده بود. هر دوی آنها در شغل خود بسیار تلاش می کردند و به موفقیت هایی رسیده بودند، با این وجود یکی از آنها تمام عمر را با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد و دیگری یکی از افراد ثروتمند هاوایی شد. یکی از پدرانم وقتی فوت کرد، مقدار زیادی پول برای خانواده خود و موسسات خیریه باقی گذاشت و میراث پدر دیگرم چیزی نبود جز بدهکاری ها و مالیات که ما باید پرداخت می کردیم. آنها باورهای جالبی داشتند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنم.
دیدگاه پدر پولدار: بخاطر فرزندانم باید پولدار شوم.
دیدگاه پدر بی پول: بخاطر داشتن فرزند، نمیتوانم پولدار شوم.
دیدگاه پدر پولدار: درسهایتان را خوب بخوانید تا بتوانید پیشرفت کنید.
دیدگاه پدر بی پول: اگر خوب درس بخوانید میتوانید یک شریک برای کسب و کار خود پیدا کنید.
دیدگاه پدر پولدار: پول قدرت می آورد و من موفق هستم.
دیدگاه پدر بی پول: من علاقه ای به پول ندارم و به اندازه نیازم درآمد دارم.
دیدگاه پدر پولدار: پول برای من کار میکند.
دیدگاه پدر بی پول: من برای پول کار می کنم.
دیدگاه پدر پولدار: فقر ریشه همه مشکلات و گناه هاست.
دیدگاه پدر بی پول: پول محور همه شرارت ها و گناه هاست.
درس اول: برای پول کار نکنید
در فصل اول به دوران کودکی رابرت کیوساکی اشاره می شود که به همراه دوست خود بنام مایک در مدرسه ای درس می خواندند که عمدتا از خانواده های ثروتمند شهر بودند. آنها نیز تصمیم گرفتند به جمع ثروتمندان بپیوندند بنابراین پدر مایک قبول کرد تا آموزش هوش مالی را به آنها بدهد به شرطی که آنها برایش کار کنند. بعد از مدتی رابرت کیوساکی دریافت که پولی که در مقابل کارش دریافت می کند کم است ولی پدر مایک به او گفت یاد بگیرید که برای پول کار نکنید زیرا اکثر مردم این اشتباه را میکنند که فقط برای گذران زندگی به کار کردن می پردازند و باوجود اینکه میدانند حقوقشان کافی نیست اما ادامه میدهند.
در ادامه فصل اول به مفهوم ترس و ریسک پذیری اشاره شده است. چرا اغلب انسانها دچار ترس از دست دادن پول و ثروت خود هستند؟ این ترس از دست دادن باعث می شود وارد هیچ سرمایه گذاری پر ریسکی نشوند و ترجیح دهند وارد سرمایه گذاری های امن تری مانند خرید خانه شوند. اما باید این نکته را در نظر داشته باشید که خرید خانه همراه با هزینه هایی مانند تعمیرات، مالیات و هزینه قبض خدمات می باشد و در دراز مدت میزان بدهی شما را افزایش می دهد.
بسیاری از مردم را می بینم که در زمنیه مالی دست به عصا حرکت می کنند. من در این حالت پرسش هایی را از انها می کنم که میزان باورهای آنها نسبت به پول را مشخص می کند:
چرا باید به پیشواز خطر بروند؟
چرا لازم است تا هوش مالی خود را پرورش دهیم؟
چگونه میتوان سواد و آگاهی مالی به دست آورد؟
پاسخ من همواره این است: تا گزینه های بیشتری در راه پیروزی داشته باشیم.
بسیاری از مردم تنها یک راه نجات را می دانند: سخت کار کردن، پس انداز و وام گرفتن. چرا باید هوشمندی مالی را افزایش دهیم؟ زیرا می خواهیم کسی شویم که سرنوشت خود را بدست گرفته ایم. فقط افراد کمی میدانند که شانس آفریدنی است. همانگونه که پول آفریدنی است. اگر از آن دسته مردم هستید که در انتظار فراهم آمدن فرصت مناسب می نشینید، باید زمان زیادی انتظار بکشید. مانند این است که منتظر شوید تا همه چراغ های راهنمایی در سراسر مسیر 10 کیلومتری شما سبز شوند، آنگاه آغاز به حرکت کنید.
تنها دارایی نیرومندی که داریم مغزمان است. اگر آنرا به درستی پرورش دهیم، می تواند دنیایی از ثروت را بیافریند. از سوی دیگر مغزی که پرورش نیابد، می تواند آنچنان تنگدستی فراهم آورد که تا چند سال در خانواده ادامه یابد.
آیا تابحال دقت کرده اید که چرا حسابداران و کارمندان بانک ثروتمند نیستند؟ انها افراد باهوشی هستند و دانش تخلیل سود و زیان را میدانند اما نمی توانند در زندگی خود استفاده کنند. در این فصل به سیستم آموزشی مدارس پرداخته میشود که در آن هیچگونه آموزشی در زمینه سرمایه گذاری و تقویت دانش مالی فرزندان ما انجام نمی شود. باید بدانید مطمئن ترین راه برای ثروتمند شدن، کسب مهارت در زمینه سرمایه گذاری، ریسک و بدهی است. در اینجا لازم است با دو مفهوم بدهی و دارایی آشنا شوید.
دارایی: دارایی چیزیست که ثروت شما را افزایش میدهد (مانند مسکن، سهام، طلا و…،
بدهی: بدهی چیزیست که ثروت شما را کاهش میدهد ( قسط، بدهکاری، خریدهای غیر ضروری)
تفاوت افراد پولدار و فقیر در این است که افراد پولدار دارایی هایی را خریداری می کنند که هزینه زا نباشند و میزان بدهی آنان را افزایش ندهد اما در مقابل افراد فقیر پول خود را صرف چیزهایی میکنند که برای نگهداری آن سرمایه نیاز به هزینه کردن زیاد هستند و در دراز مدت ستون مربوط به هزینه ها افزایش میابد.
درس دوم: کسب و کار خود را مدیریت کنید
اغلب افراد برای کسی غیر از خود کار میکنند و در پایان روز کاری نمی توانند ثمره تلاششان را ببینند. آنها ابتدا برای کارفرمای خود و سپس از طریق پرداخت مالیات برای بانکی که وام مسکنشان را داده است کار میکنند. در دانشگاهها به حرفه پرداخته نمی شود بلکه تاکید آنها روی دانش است. از اینرو شما تبدیل به چیزی می شوید که درسش را خوانده اید. مثلا اگر آشپزی خواند باشید، آشپز می شوید و اگر حقوق خوانده باشید، وکیل میشوید و فراموش می کنید حرفه خود را در کسب و کار شخصی پیش ببرید.
اگر کسب و کار خود را راه اندازی کنید، ستون دارایی های شما رشد میکند نه ستون بدهی های شما بنابراین در کنار شغل خود، بصورت روزانه شروع به خرید دارایی کنید نه بدهی. وقتی پول خود را صرف خرید وسایلی می کنید که به محض ورود به خانه شما، دیگر ارزش گذشته را ندارند(مانند ماشین و وسایل منزل) در حال خرید بدهی هستید و دارایی های خود را کاهش داده اید.
اگر به نحوه تجارت ثروتمندان قدیمی توجه کنید، خواهید دید آنها ابتدا کسب و کار خود را راه اندازی میکنند سپس به افزایش دارایی ها می پردازند و پس از اینکه ستون دارایی هایشان افزایش پیدا کرد، به سراغ تجملات می روند. اما افراد فقیر در همان ابتدا، پول خود را صرف تجملات می کنند و ستون بدهی هایشان افزایش میابد.
درس سوم: مالیات و رابین هود
اگر به سیستم کشورهای مختلف در خصوص گرفتن مالیات از شهروندان دقت کرده باشید، آنها بر اساس تئوری اقتصاد رابین هود عمل می کنند بدین ترتیب که پول را از ثروتمندان می گیرند و به فقرا می دهند اما افراد ثروتمند باهوش هستند و میدانند چگونه مالیات را کاهش دهند. من بارها شنیده ام که می گویند: چرا ثروتمندان حق خود را در قالب مالیات نمی دهند؟ یا اینکه چرا پول را از آنها نمی گیرید و به فقرا بدهید؟ آنها باید مالیات بیشتری بپردازند. همین دیدگاه رابین هودی بلای جان طبقه میانی جامعه شد.
درس چهارم: برای پول کار نکنید
دلیل اصلی اینکه چرا کارگران هرگز به موفقیت نمی رسند این است که کاری را انجام میدهند که آموخته اند، بنابراین بدنبال کاری باشید که بجای حقوق زیاد، یادگیری زیادی در آن وجود داشته باشد. همچنین می توانید به یادگیری اصول راه اندازی کسب و کار و مذاکره بپردازید و دانش های جدید در زمینه کاری خود را یاد بگیرید تا بتوانید جزء افراد شاخص باشید.
درس پنجم: 2 نوع سرمایه گذار
بطور کلی ما دو نوع سرمایه گذار داریم. گروه نخست که عمومیت بیشتری دارند، آنانی هستند که یک بسته سرمایه گذاری را می خرند. از آغاز تا خرده فروشی. هر فعالیت همچون شرکت داد و ستد املاک و مستغلات می تواند صندوق سرمایه گذاری مشترک یا سهام را در بر بگیرد. مانند کسی که می خواهد رایانه ای بخرد و به فروشگاه میرود و آنرا انتخاب می کند.
گروه دوم آنهایی هستند که سرمایه گذاری می آفرینند. اینان بخش های یک سرمایه گذاری را روی هم سوار می کنند. همانند کسی که قطعات یک رایانه را جداگانه خریداری می کند و دستگاه را می سازد. موردی است که دستگاهی را همخوان با نیاز و خواست خود بسازیم. من سوار کردن قطعات رایانه را نمی دانم ولی میدانم که چگونه یک فرصت را بهم گرد آورم یا کسانی را می شناسم که می توانند چنین کنند. اگر می خواهید جزء گروه دوم سرمایه گذاران باشید، به فراگیری 3 مهارت بنیادین نیاز دارید:
اول: چگونه فرصت هایی را شناسایی کنم که دیگران ندیده اند؟ شما می توانید چیزی را با مغز خود ببینید که دیگران با چشم نمی بینند.
دوم: چگونه پول تامین کنم؟ بسیاری از مردم تنها راه بانک را می شناسند. گروه دوم از سرمایه گذاران باید راه های ویژه ای برای تامین سرمایه بیابند.
سوم: چگونه افراد هوشمند را سازماندهی کنیم؟ هوشمندان کسانی هستند که با افراد هوشمند تر از خود کار میکنند یا آنها را استخدام می کنند.
آیا کتاب پدر پولدار پدر بی پول ما را ثروتمند میکند؟
در ادامه میتوانید بخشی از کتاب صوتی پدر پولدار پدر بی پول را بشنوید:
درس ششم: موانع موفقیت را پیدا کنید
انسان ها ممکن است به رغم درس خواندن و آگاه شدن از زمینه امور مالی، بر سر راه رسیدن به استقلال مالی با موانعی روبرو شوند. به پنج دلیل عمده ستون دارایی های برخی از آنان که اطلاعات مالی هم دارند، اغلب خالی می ماند:
1- ترس
2- بدبینی
3- تنبلی
4- عادت های نادرست
6- تکبر
به باور من هر انسانی به نوعی دارای نبوغ مالی است فقط مشکل اینجاست این نبوغ نیاز به بیدار شدن دارد. یکی از عوامل غیر فعال شدن نبوغ مالی، باورهایی است که پول را عامل همه گناه ها میداند. در چنین فرهنگی انسان ها تشویق میشوند که تا خوب درس بخوانند و شغل دراز مدتی داشته باشند و برای بدست آوردن پول کار کنند. به ما یاد نمی دهند که چگونه پول را هم وادار کنیم برای ما کار کند.
درس هفتم: حالا دست به کار شوید
حال بیایید در 10 قدم به پیشرفت و کسب موفقیت در زمینه افزایش هوش مالی بپردازیم:
1- دلیلی بزرگتر از واقعیت بیابید: اکثر افراد تمایل دارند ثروتمند شوند اما واقعیت این است که این راه بسیار فراز و نشیب دارد. اگر برای هدف خود دلایل قانع کننده و موجهی نداشته باشید، نمیتوانید پولدار شوید. بطور مثال اگر اهدافی مانند استقلال شغلی، وجه اجتماعی و آزادی عمل دلایل شما برای موفقیت باشد، میتوانید در این مسیر ثابت قدم باشید و به موفقیت برسید.
2- انتخاب های روزانه: اگر درآمد بالایی کسب کنید، قدرت انتخاب شما افزایش میابد ولی اگر از لحاظ مالی در وضعیت انتخابگر نباشید، روند تغییرات زندگی تعیین میکند که شما در دسته بندی افراد فقیر باشید یا افراد متوسط.
3- قدرت خویشتن داری: سعی کنید ابتدا به خود پول پرداخت کنید. اگر نمیتوانید خودتان ار کنترل کنید، ثروتمند نمی شوید. سرمایه گذاری، پولسازی و سپس به باد دادن آن هیچ مفهومی ندارد بنابراین افرادی که ابتدا به خودشان پول پرداخت میکنند، کسانی هستند که ستون دارایی هایشان را افزایش میدهند قبل از اینکه مخارج ماهیانه شان را پرداخت کنند.
4- یک مشاور خوب انتخاب کنید: هنگامی که یک مشاور یا دستیار خوب انتخاب می کنید، پول بیشتری برای شما تولید می کنند اما باید توجه داشته باشید، اگر بدنبال نتیجه خوب هستید باید دستمزد بالایی پرداخت کنید اما نگران نباشید در کوتاه مدت این هزینه باز خواهد گشت. یک مشاور خوب میتواند علاوه بر تامین اطلاعات شما، زمانی را برای آموزش شما صرف کند.
5- قدرت یادگیری سریع: سعی کنید به یک فرمول منحصر بفرد دست یابید و به آن تسلط پیدا کنید. این را بدانید سخت کار کردن برای پول، فرمول قدیمی است که به ما آموزش داده شده. باید بدنبال یک فرمول جایگزین باشید.
6- یک بخشنده سرخپوست باشید: نخستین مهاجران به آمریکا در برابر برخی از عادت های فرهنگی بومیان سردرگم میشدند. برای مثال چنانچه یک سفید پوست احساس سرما می کرد، سرخپوستان به او پتو میدادند. سفید پوست خیال می کرد آن هدیه است و زمانی که او برای پس گرفتن پتو می آمد، تنش ایجاد میشد. اولین سئوالی که سرمایه گذاران حرفه ای از شما می پرسند این است که چگونه میتوانم به سرعت پولم را پس بگیرم؟(بازگشت سرمایه). آنها بدنبال سودی بیش از مبلغ سرمایه گذاری هستند. آنها زمانی که پولشان را پس می گیرند، دنبال سرمایه و دارایی هایی می گردند که آنرا رایگان بدست آورند.
7- از دارایی ها برای تجملات استفاده کنید: برای تهیه چیزهایی که تجملاتی هستند، بجای اینکه ستون بدهی ها و هزینه ها ار افزایش بدهید، بر روی ستون دارایی ها تمرکز کنید. تمرکز خود را روی کسب دارایی متمرکز کنید و سپس پول خود را بطور دلخواه صرف آرزوها کنید.
8- قهرمان ها را الگو قرار دهید: وقتی افراد موفق و قهرمان را الگوی خود قرار میدهید، بخشی از غول درون و استعدادهای نهفته شما در چنین شرایطی فعال می شود و به منبع بزرگی از نبوغ دست میابید. قهرمان ها باعث افزایش اعتماد به نفس ما میشوند و با وجود آنها کارها ساده به نظر میرسند.
9- آموزش بدهید تا بدست آورید: هر دو بابای من آموزگار بودند. بابای پولدار به من درسی داد که در سراسر زندگی همراهم خواهد ماند و آن نیاز به خیرخواهی و بخشندگی است. بابای دانشمندم از وقت و دانش خود بسیار می بخشید ولی هرگز پولی به کسی نمی داد. او می گفت پول اضاضفی داشتم چنین خواهم کرد. و صد البته که چنین فرصتی هیچگاه پیش نیامد. طبق رابطه متقابل اگر هر آنچه را که برای خود می خواهیم، ببخشیم، گردش پول زیاد می شود و جهان نیز چندین برابر آنرا به ما اعطا می کند. قدرت بخشندگی یکی از مهارت هایی است که هر کدام از افراد پولدار باید آنرا بیاموزند.
10- دوستان قدرتمند انتخاب کنید: اگر به جمله ” مجاورت مشابهت می آورد” باور داشته باشید، خواهید دید اگر دایره دوستان شما افراد موفق و ثروتمند باشند، شما نیز در این بین رشد می کنید.
نقطه ضعف کتاب چیست؟
همانند بسیاری از کتاب های ترجمه شده در کشور، برخی از توصیه ها و مثالهایی که در اینگونه کتابها ذکر میشود، با فرهنگ، سبک زندگی و اقتصاد ایران همخوانی ندارد. بطور مثال پدر پولدار در بخشی از کتاب به رابرت کیوساکی توصیه می کند، پولش را در زمینه مسکن سرمایه گذاری نکنئ زیرا مالیاتی که به خانه های خریداری شده تعلق میگیرد بالاست و به صرفه نیست. از اینرو خوانننده کتاب دچار سردرگمی میشود که با شرایط سود بانکی و مالیات در چه حوزه ای سرمایه گذاری کند بهتر است؟ اگر مترجم عزیز کتاب میتوانستند پی نوشت یا توضیحاتی را در ذیل هر یک از این موارد اضافه میکردند، شاید تاثیر گذاری آن دوچندان میشد اما با این وجود چیزی از ارزشهای این کتاب عالی کم نمی کند.
سرفصلهای کتاب پدر پولدار پدر بی پول
فصل اول: پدر پولدار پدر بی پول به روایت رابرت کیوساکی
فصل دوم: پولدارها برای پول کار نمی کنند.
فصل سوم: چرا به تدریس امور مالی میپردازیم؟
فصل چهارم: برای شغل خود اهمیت قائل شوید.
فصل پنجم: تاریخچه مالیات
فصل ششم: پولدارها، پول میسازند
فصل هفتم: کارکنید تا یاد بگیرید
فصل هشتم: غلبه بر موانع پیروزی
فصل نهم: شروع کار
فصل دهم: بازهم بیشتر میخواهید بدانید؟
فصل یازدهم: چگونه با هفت هزار دلار هزینه تحصیل فرزندتان را تامین کنید؟
نتیجه گیری:
در خلاصه کتاب پدر پولدار پدر بی پول دیدیم که باورهای محدود والدین، مدرسه و جامعه باعث میشود نیروی فعال پولساز ما و همچنین نبوغ مالی ما غیر فعال شود و در این بین افراد قلیلی از چنین شرایطی سود می برند. آنها دانش مالی خود را افزایش می دهند و باورهای پولساز ایجاد می کنند تا بتوانند جزء اقلیت تاثیرگذار جامعه باشند. حال که موانع و فرصت های پولسازی را در کتاب پدر پولدار پدر بی پول آموختید، وقت عمل کردن به آن است.
انتخاب با شماست، آیا می خواهید پدر پولدار باشید و یا پدر بی پول؟
تمرین اول: لیستی از باورهای غلط خود درباره کسب پول و سبک زندگی افراد ثروتمند تهیه کنید و به آنها بپردازید. در روزهای آینده خواهید دید این باورها به طرز شگفت انگیزی به کمک شما می آیند و تغییراتی در طرز نگرش شما ایجاد میکنند.
تمرین دوم: از خود بپرسید: برای دستیابی به ثروت، چه منابعی را کم دارم؟ بطور مثال اگر آموزش است، به یادگیری نرم افزارها و دروس تخصصی بپردازید و یا در دوره های آموزشی شرکت کنید تا طرز فکر خود را مهندسی کنید.
تمرین سوم: مدام روند پیشرفت خود را اندازه گیری نمایید. می توانید از یک برگه کاغذ استفاده کرده و در آن نموداری رسم کنید که میزان پیشرفت شما را در سه ماه اول سال میانه سال و پایان سال نشان دهد.
تمرین چهارم: عادات جدید مالی را تکرار کنید تا تثبیت شوند. صبر داشته باشید و با انگیزه فقط به پرورش نقاط قوت خود بپردازید تا شاهد موفقیت باشید.
اگر بازهم از شما بپرسم که آیا کتاب پدر پولدار پدر بی پول ما را ثروتمند میکند؟ پاسخ این است: با ساخت باورهای درست و یادگیری عادات مالی، بله
درباره سجاد زمانی
من سجاد زمانی هستم مدرس ان ال پی (NLP) زمینه فعالیت ما شامل کوچینگ فردی و سازمانی ، آموزش تحلیل رفتار متقابل و توانمندسازی فردی است. فعالیت من از یک آرزو شروع شد و امروز نام آن آرزو مجموعه " خانه ان ال پی ایران" است.
نوشته های بیشتر از سجاد زمانی
دیدگاهتان را بنویسید