قصه درمانی میلتون اریکسون
قصه درمانی میلتون اریکسون
در مطالب گذشته در خصوص میلتون اریکسون و متد قصه درمانی در ان ال پی مطالبی ارائه نمودیم. ریچارد بندلر و جان گریندر نیز از این متد بخوبی در تکنیک های NLP استفاده کرده اند. اریکسون تعبیر جالبی از روش های درمانی خود داشت. او میگفت من روزی چند بیمار را میبینم.
این مطلب را هم ببینید: ان ال پی چیست؟
برایشان داستانی تعریف میکنم و آنها به خانه خود میروند و روش زندگی خود را تغییر میدهند. اریکسون در حالت خلسه داستان های مبهمی را به بیمار میگفت و اعتقاد داشت که اگر بیمار داستان را فراموش کند، اثر بخشی آن بیشتر میشود.به اعتقاد او، خلسه حالتی است که در آن یادگیری و آمادگی برای تغییر ب هشدت افزایش میابد.
از کودکی ما دنیا را با قصه گویی پدران و مادران خود آغاز کرده ایم و با آنها انس گرفته ایم. قصه مجموعه ای از حواس ما را بکار میگیرد، اما در قصه درمانی یک روان درمانگر آگاه، هوشمند و خلاق به دلیل آشنایی با ساختار قصه با دقت علمی بیشتری تیر را به هدف میزند و قصه متناسب با وضعیت بیمار را میگوید. میلتون اریکسون بدلیل اعتقاد عمیق به ناخودآگاه انسان، میتوانست از قصه های مختلف برای درمان استفاده کند که نتایج شگرفی در پی داشت.
او در حال درمان از مکث ها، تن صدا حالت بدن و چیزهایی استفاده میکرد که در ناخودآگاه اثرگذار بود. روش درمان اریکسون را میتوان در پنج قالب نشریح کرد: 1- جلب توجه 2- تضعیف چارچوب ها و نظام باورها 3- بررسی ذهن ناهوشیار 4- پردازش ذهن ناهشیار 5- پاسخ هیپنوتیزمی.
راپورت: کلمه راپور به معنی ارتباط موثر نیز روشی بود که او انجام میداد. ارتباط موثر یعنی یک رابطه میان بیمار و پزشک که در آن بیمار احساس امنیت خاطر میکند و با عتماد بنفس بیشتری به درمان جواب میدهد. اریکسون برای جلب توجه بیمار از او سئوالات متعددی میکرد و برایش لطیفه و داستان تعریف میکرد. داستانهای او انتهایی موفق و آموزنده داشتند.
در روش میلتون که به ابهام گویی معروف است، همکاری بین بیمار و درمانگر مانند کامل کردن مکعب روبیک است که در آن هر دو نقشی فعال دارند. اگر کسی داستان های او را در حالت معمولی میشنید، آنها را کلیشه ای ، چرند و بی فایده توصیف میکرد، اما در شرایط هیپنوتیزم هر کلمه معنایی فراتر پیدا میکند و داستان میتواند اسباب روشنگری شود.
دیدگاهتان را بنویسید