براي موفقيت طاقت بيار
براي موفقيت طاقت بيار
يكي از اصول موفقيت تمركز بر روي هدف است. اما چه اتفاقي رخ ميدهد كه نميتوانيم اين تمركز را حفظ كنيم؟ آيا تجربيات منفي كه در گذشته داشته ايم ميتواند مانعي براي دستيابي به اهداف باشد؟ تاب آوري در هدف و خود كنترلي چگونه ميتواند عوامل كسب موفقيت باشد؟ آيا موفقيت فرمول ثابتي دارد؟
زماني كه شما يك هدف را انتخاب مي كنيد بايد براي رسيدن به آن تحمل فراز و نشيب ها را داشته باشيد. اگر بتوانيم بر روي رفتار خود كنترل بيشتري داشته باشيم، تمركز بر هدف و واقع بيني در زندگي افزايش يافته و سردرگمي در انتخاب هدف كمتر مي شود. اما در كارگاه هاي آموزش ان ال پي بر روي پروسه هدفگذاري بصورت عمقي تر متمركز ميشويم. بدين صورت كه نميتوان عوامل ثابتي را براي موفقيت يا ناكامي شخص در نظر گرفت. شرطي شدن بر روي يك تجربه ناكام ميتواند يكي از عوامل عدم موفقيت باشد.
بسياري از افراد با توجه به اينكه د تصميم گيري ها بصورت سطحي و تقليدي عمل كرده اند و نتايج قابل قبولي كسب نكرده اند، نسبت به تصميم گيري و تاب آوري در مسير هدف بدبين شده و اهداف ديگر را در ميانه راه رها مي كنند. تحقيقات نشان داده است بسياري از افرادي كه توانسته اند بر رفتار و تصميمات خود كنترل بيشتري داشته باشند، در روند زندگي و تعيين اهداف نيز ثبات بيشتري تجربه كرده اند.
سالها پيش تحقيق جالبي بر روي تاب آوري براي هدف انجام پذيرفت. از چند كودك خواسته شد چند دقيقه مارشملو هايي ( نوعي شيريني) كه در مقابل آنها هست را نخورند و در عوض پس از اين مدت زمان تعيين شده اگر بتوانند در مقابل خوردن آن مقاومت كنند، يك مارشملو ديگر جايزه مي گيرند.
تعداد زيادي از اين كودكان به محض خروج مربي از اتاق شروع به خوردن مارشملو مي كردند. برخي از آنها هم به ترفندهاي گوناگون سعي داشتند قسمتي از آن را بخورند تا كسي متوجه نشود. تنها تعداد كمي از كودكان توانستند تا آخر آزمايش دوام بياورند.
تحقيقات نشان داد، پس از چند سال كه اين كودكان بزرگ شدند در جامعه مشغول به كار شدند، افرادي كه در كودكي تحمل بيشتري به نخوردن مارشملو نشان دادند در زندگي فردي نيز موفق تر بوده و به اهداف خود رسيده بودند. آنها توانسته بودند تحصيلات دانشگاهي را به اتمام برسانند و نتايج خوبي را كسب كنند. اما بيشتر افرادي كه در اين آزمايش كمترين تحمل را داشتند، در برخي از جنبه هاي كاري و تحصيلي با مشكل مواجه شده بودند و اهداف را نيمه كاره رها كرده و به دنبال هدف ديگري رفته بودند.
اما داستان به اينجا ختم نشد. سالها بعد در تحقيقي ديگر دكتر سالست بر روي تعدادي از كودكان 3تا 5 ساله را در همان موقعيت قرار دادند اما نيمي از كودكان را پس از 15 دقيقه گرسنگي به بهانه تام شدن شيريني بازگرداندند.
هنگامي كه يكبار ديگر اين آزمايش را انجام دادند، بچه هايي كه دفعه قبل با بدقولي مواجه شده بودند، اينبار به آنها اعتماد نكرده و همان شيريني را خوردند. اين آزمايش نشان داد اگر در گذشته بر روي فاكتورهاي ثابتي چون تمركز و تاب آوري و سخت كوشي تاكيد ميشد، امروزه تعداد بيشتري از عوامل را در دستيابي به اهداف دخيل مي دانند.
بسياري از افراد قبل از تصميم گيري به تجربيات خود در آن زمينه رجوع مي كنند. همچنين آنان به حس و تصوير ذهني كه به هدف دارند رجوع ميكنند. پس بايد اينطور نتيجه گيري كرد كه هر فرد يك روش منحصر بفرد براي رسيدن به هدف دارد و نميتوان يك روش ثابت را پيشنهاد كرد.
نقش ناخودآگاه و تصوير ذهني كه نسبت به خود داريم و باورهاي محدود، عوامل تعيين كننده در اهداف هستند. در ادامه ويدئوي مربوط به آزمايش مارشملو را ببينيد. در اين ويدئو فقط بر روي تاب آوري و طاقت داشتن براي موفقيت تاكيد شده است.
دیدگاهتان را بنویسید