کتاب نیمه تاریک وجود
کتاب نیمه تاریک وجود – سایه های شخصیتی
وقتی در بین کتاب هایم جستجو میکردم و موضوع هر یک را مرور می کردم، یک از کتابهایی که همیشه نظر من را جلب میکرد کتاب نیمه تاریک وجود است. خانم دبی فورد با بیان داستان هایی که در طول زندگی برایش اتفاق افتاده است، سعی دارد ما را در مسیر سفر قهرمانی که باید طی کنیم تا از عمق تاریکی به روشنایی برسیم، همراهی کند. اتفاقی که در وهله اول خواندن کتاب در ما رخ میدهد، ترس از مواجه شدن با اژدهای درون است.
برای غلبه بر این اژدهای درون که همان صفات ناشایست ما هستند، تنها راه صادق بودن با خود و توجه به گفتگوهای درونی است. یکی از تجربیات مشترک خوانندگان این کتاب اصطکاک ذهنی و آزاد شدن برخی انرژی هاست که به مرور با قبول ضعف های خود، از شدت آنها کاسته میشود.
او کتاب را اینطور آغاز میکند: سیزده سال پیش روزی خودم را بر سنگفرش مرمرین و سرد حمام یافتم و بدنم درد می کرد و نفسم بدبو بود. شبی دیگر آکنده از خوشگذرانی و مصرف مواد که حالت تهوع را در پی داشت. برخواستم و خود را در آینه دیدم. میدانستم که دیگر نمیتوانم این وضع را ادامه دهم. باوجود اینکه بیست و هشت سال داشتم اما هنوز منتظر کسی بودم که از راه برسد و حال مرا خوب کند. اما آنروز متوجه شدم که قرار نیست کسی بیاید. نه پدرم نه ماردم و نه شاهزاده ای سوار بر اسب سفید. در اعتیاد تا جایی پیش رفته بودم که باید بین مرگ و زندگی، یکی را انتخاب میکردم.
سایه های شخصیتی شکل های گوناگونی دارند
طبق تعریف سایه قسمتی از وجود ماست که نمی خواهیم مالک آن باشیم. این تمرین را هم اکنون انجام دهید و در یک برگه صفاتی را یادداشت کنید که اگر کسی به شما نسبت دهد، خشمگین شده و واکنش تندی نشان میدهید. شاید برخی از آنها بدین شکل باشند:
ترسو، زیاده خواه، دروغگو، خسیس، عقده ای، ناشایست، زشت، کودن، چاق، بی عرضه، سلطه جو و حسود.
در این کتاب یاد میگیرید که این صفات دارای وجه خوب و سازنده هستند و میتوانید از آنها در جهت رشد و رسیدن به حال خوب استفاده کنید. همچنین خواهید دید که اگر میخواهید طلایی را کشف کنید، باید به عمق تاریکی سفر کنید. هریک از صفات ما دارای موهبتی است و سایه های ما بخشی از واقعیت کل ماست. سایه، ناکامی هایمان را به ما نشان میدهد که اگر بتوانیم این نقاط را در آغوش بکشیم، بهبود میابیم.
هیچکس بی نقص نیست
همه ما دوست داریم ” انسان بی نقص” باشیم و این امر به تحلیل رفتن نیروی جسمانی و ذهنی ما منجر شود. سایه های ما چنان خوب پنهان شده اند که بیشتر اوقات نقاط مقابل آنرا به نمایش میگذاریم و خود را خوب نشان میدهیم دریغ از اینکه در وجود خود جنگی برپاست.
وقتی زره ای از بی رحمی می پوشی، در واقع حساس بودن خود را پنهان میکنی.
اگر بیش از حد شوخ طبعی داری شاید در حال پنهان کردن غصه هایت هستی.
وقتی متکبر هستی شاید نا امن بودن را پنهان می کنی.
چهره متبسم هم نقابی برای پنهان کردن خشم میشود و..
و بدین ترتیب میشویم استاد تغییر چهره و پنهان کردن احساسات. پس از مدتی آنقدر با دروغ هایمان خو میگیریم که خودمان هم باورمان میشود که کسی دیگر هستیم. اگر تمایل دارید رنج را به گنج تبدیل کنید الان دست به کار شوید. در ابتدا پیشنهاد من مطالعه این کتاب بینظیر است تا با نقاط تاریک وجود آشنا شوید.
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
شما درست میفرمایید من بیش از بیست صفت رو درون خودم پیدا کردم و اونهارو پذیرفتم حتی یادم افتاد که این صفات رو چه زمانی بروز میدادم مثلا یکی از صفاتم نالایق بودنه فقط نمیدونم چطور بفهمم موهبت این صفات چیه و اونا از من چی میخان
آیا دوره ای هست که اینو آموزش بده؟
میتونید تو دروه های آموزش مکتب یونگ یا سفر زندگی که توسط سهیل رضایی یا دکتر شیری تدریس میشه از سایه های شخصیتی مطلع بشید. همچنین کتاب نیمه تاریک وجود هم تمرینات خوبی برای شناخت سایه دارد. موفق باشید.
سلام من ۴ بار این کتاب رو خوندم و کلی صفات پنهان شده پیدا کردم و واقعا پذیرفتم که اون صفاتو چطور قبلا بروز میدادم اما موفق نشدم به درون خودم برم و مث دبی فورد با شخصیت های فرعی خودم ارتباط برقرار کنم میشه راهنماییم کنین؟
سپاسگذارم از پاسخگویی شما
سلام
کتاب نیمه تاریک وجود درباره سایه های شخصیتی بحث می کنه که فرد ابتدا باید اونارو شناسایی کنه و بعد رفع یا کنترل کنه. شما می تونید ابتدا صفات یا حرف هایی که برای شما غیر قابل حضم هستند رو لیست کنید. ببینید کدامیک رو نمی تونید بپرذیرید؟ مثلا حسادت، غرور و… در رورهای بعد باید بر روی اینها کار کنید. یادتون باشه اگر مالک سایه ها تون نشید، اونها کنترل زندگی شما رو به عهده می گیرند.