ماندن در وضعیت کودک
ماندن در وضعیت کودک
محدود بودن دامنه لذات و ماندن در وضعیت کودک برای تامین نیازهای اولیه و احتیاج او به والد:
در مقاله های قبل به برخی از رفتارهای ما ایرانی ها از منظر تحلیل رفتار متقابل پرداختیم. نتیجه این مقالات این خواهد بود که در برخی از عادات و رفتارها، میتوان با اشراف لحظه ای به خود، رفتارهای غلط را اصلاح کرد. در مقاله قبل گفتیم که “وضعیت کودک ” در خیلی از رفتارهای جامعه ایرانی دیده میشود. دراین وضعیت، فرد فقط به تمایلات و خواسته های خود اهمیت میدهد و دید دراز مدت به وقایع ندارد. او دنیا را زودگذر میداند و برای رسیدن به تمایلات خود، شاید منافع دیگران را نیز نادیده بگیرد. وقتی به این قالب میرسیم که معنای زندگی بسیار محدود است و از دیدگاه شخص متوسط ایرانی، باید از هرفرصتی برای بهره برداری از امکانات استفاده کرد، دیگر نمیتوان به معنویات و درک اطرافیان اصرار کرد.
اینکه یک شهروند عادی نروژی تعطیلات تابستانی خود را درمنطقه شرم الشیخ مصرصرف مشاهده و عکس گرفتن ازماههای رنگارنگ کف دریا میکند، در ابتدا حاکی از نگاهی خاص به زندگی، با ثبات بودن شرایط و زمان، و سپس گسترده بودن گستره لذتها و نوعی آرامش در روح وروان و فکر فرد است. چنین شهروندی همانند میلیونها نفر در قاره ۱۸۰ میلیونی اروپا، زندگی عادی دارد و با درآمدی متوسط، مسائل زندگی خود را مدیریت میکند،ولی نگاهش به زندگی فراتر از پول جمع کردن، تجملات و ظاهرسازی است.
درموردساده زیستی وظاهر غیرآرایش کرده شهروندان اروپایی شنیدهایم. آراستن ظاهر ولی کتاب نخواندن، رمان نخواندن، اهل بحث و گفتگو نبودن، آشنا نبودن با تاریخ وادبیات و دقت قابل توجهی صرف گردهماییهای روزانه کردن، از ویژگیهای جوامع رشدنیافته، و یا با تسامح بگوییم، در حال رشد است. کتاب خواندن، فیلمهای داستانی و انتقادی دیدن، علاقهمندی به هنر و تئاتر، مشاهده طبیعت و کویر، وقت برای خودسازی گذاشتن و توجه به شخصیت، ظرفیتها وتوانمندیهای خود کردنمیتواند در طیف لذتهای فردی قرار گیرد.
در جوامعی که تعریف از زندگی محدود ودامنه زندگی کم ثبات و کم ارزش است، زندگی صرفا مادی و جمع کردن پول و امکانات بیحد و حصر، به اشتباه معنای رشد و موفقیت فردی پیدا میکند.
علاقه فراوان به دنیا
اجماع جامعهشناسان ایرانی حکایت ازمصرف گرایی قابل توجه ایرانیان میکند.
تبدیل شدن پول و سرمایه به حجم و تجملات بجای سرمایه گذاری از جمله ویژگیهای فرهنگ ایرانی است. نمای بیرونی و ظاهرسازی مثبت و شاید غیرواقعی برای ایرانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
پارادوکس مهم فرهنگ ایرانی در این امر نهفته که دو لایه تجمل خواهی و دین خواهی همزمان با هم به نمایش گذاشته میشوند. به نظر میرسد بخش عمدۀ فرهنگ دینی در ایران در آداب و مناسک دینی باشد تا در مقام مقایسه با باورها و جهانبینی دینی.
همین طور به نظر میرسد هیچ ملتی به اندازه ایرانی در میان ملتهای مسلمان، پیرامون دین مطالعه و تحقیق نکرده و متون تولید نکرده است. اما این دین مطالعه شده ایرانی عمدتا در آداب و مناسک عامه خلاصه میشود تا در چارچوبهای فکری، فلسفی و عقیدتی مربوط به الگوی زندگی مردم. به نظر میرسد در زندگی اعراب، ترکها و شاید مردم اندونزی، جهان بینی دینی بیشتر جاری است تا در زندگی ایرانی.
به دلایل تاریخی ، مخفی کاری در زندگی ایرانی فاکتور اصلی تعیین کننده در رفتار است. علاقه مخفی شده به تجملات، مال دنیا، جمع کردن پول و امکانات و رفاه در برابر ظاهری آراسته به ساده زیستی و قناعت، همزمان عمل میکند. درکشورهای صنعتی، طبقه هر فرد معرف وضعیت مالی واقتصادی او است.
شغل، محل سکونت و امکانات، عموما علنی هستند و کسی نگران آن موقعیتی نیست که در آن است. جامعه در مدارهای مالی و اقتصادی وسطح رفاه، نیاموخته که در رابطه با دیگران ادا درآورده و ظاهرسازی میکند.فرهنگ رایج، فرهنگ پذیرفتن طبقات اجتماعی و اقتصادی است.
کافی است افراد ظاهر خود و کلام خود را حفظ کنند و لایههای درونی خود را که حاکی ازخصلت طبیعی دنیادوستی و تجملات است مخفی نمایند. این مشکل فرهنگی ظاهرو باطن، قبل از مدارهای شفاف سازی سیاسی قرارمیگیرد. معمولا اصلاح رفتارسیاسی تابع حل وفصل گروههای فرهنگی و اجتماعی است.
یک پیشنهاد رد نشدنی:
دیدگاهتان را بنویسید