قوانین موفقیت با NLP
قوانین موفقیت با ان ال پی NLP
بازهم من و یک ذهن پر از سئوال… الان نیمه های شب یکی از روزهای پاییزی 94 و من درحال مطالعه. هر ورقی که میزنم یک سئوال در ذهنم پدیدار میشود. موفقیت چیست؟ چگونه میتوان طعم شیرین آنرا نه با میانبر و اوهام، بلکه با تلاش و برنامه ریزی چشید؟
متن زیر فقط برداشت های ذهنی من است و تجربیاتی که در سالهای پیش در این راه پر پیچ و خم بدست آوردم. داستان انسانهای موفق (و نه لزوما ثروتمند) از اینجا شروع میشود که چند اصول زیر را در زندگی رعایت می کنند و برای آن، هر بهایی را می دهند.
قبل از شروع متن، یاد جمله زیبایی افتادم که میگفت: بزرگترین تمدن ها و تحولات تاریخ بشر با “نه” آغاز شد.
نه به بی خیالی
نه به روزمرگی
نه به یک آدم بد موقع
نه به یک رابطه تاریخ گذشته
نه به یک شغل روخ خوار!
پس عزیزم، نه بزرگت را حبس نکن…
۱- رویا
اولین قدم ها با رویا شروع میشود. تمام دستاوردها و پیشرت هایی که الان شاهد آن هستیم، زمانی بلند پروازی و رویا نام داشتند. شاید این رویاها در ذهن من و شما هم باشد، اما چه چیزی باعث شد که انسانهای موفق از ما متمایز شوند؟
درست حدس زدید. عملی کردن رویاها و نترسیدن از شکست. یک رویای دائمی به تنهایی نمیتواند منجر به موفقیت شود. رویا اگر مدت زیادی در ذهن بماند تبدیل به توهمات میشود و اثر معکوس در زندگی دارد.
مغز عاطفی انسان تفاوت بین فانتزی و واقعیت را درک نمیکند. هنگامی که شما مشغول خیالپردازی هستید، بخشهای خاصی از مغز شما اینگونه استنباط میکند که شما به هدف واقعی خود رسیدهاید و بنابراین به جای بالابردن انگیزه، از انگیزه شما برای تحقق اهداف کاسته میشود.
هرچند که به نظر میرسد رویاپردازی مداوم نفس ما را در مقابل غم و اندوه در کوتاه مدت محافظت میکند، اما در بلند مدت به دلیل ارتقای انتظارات ما بدون هیچ حمایت و پشتوانهای، انسان غمگینی میشویم.
مطالعات نشان داده است که افرادی که در رویای خود، خود را فردی خوش اندام و متناسب میبینند، اغلب در دنیای حقیقی کمتر از افرادی که اقدام به کاهش وزن و ورزش کردهاند در این زمینه موفقیت کسب کردهاند.
۲- هدفگذاری
انسانهای موفق در ابتدای هر ماه و هر سال، هدف های کوتاه مدت و بلند مدت را یادداشت کرده و برنامه ریزی می کنند. آنها خودشان را با گذشته خود مقایسه می کنند، نه با فرد دیگری. اهدافی را مشخص میکنند که نه از سر عقده است و نه خیلی فانتزی و خارج از توانمندی هایشان.
اما هدف گذاری به یک نیروی محرک نیاز دارد. یکی از مهمترین عوامل دستیابی به هدف انگیزه است. انگیزه همان سوخت جتی است که ما را به جلو می راند. وقتی انگیزه بالایی داریم، گذر زمان را متوجه نمیشویم. خستگی را نمیفهمیم. خسته نمیشویم. و این یک نشانه خوب برای شناخت یک هدف واقعی است.
۳- موانع و تضادهای ذهنی را تصور کنید.
این تکنیک به تضاد ذهنی نیز معروف است. برای طی مسیر به سمت رویاهای خود شما نیاز دارید که موانع بالقوه پیش روی خود را که مانع از رسیدن به نتیجه مورد نظر میشود، بشناسید. اغلب افرادی که از این استراتژی استفاده کردند بر روی هدف خود تمرکز بیشتری داشته و با انگیزهتر آن را دنبال کردند.
زمانی که افراد موانع خود را در تحقق بخشیدن به اهداف خود بشناسند و فرصتهای غلبه بر آنها را شناسایی کنند، انگیزه حرکت در مسیر تحقق آنها افزایش مییابد و البته ممکن است برخی دیگر موانع پیش روی خود را تجسم کرده و دریابند که اهداف آنها بیش از حد بزرگ و بلند مدت است و شاید هدفشان به اندازه کافی مشخص و روشن نیست و انگیزه آنها در مسیر تحقق کاهش یابد.
علاوه بر اینها این استراتژی کمک میکند که از دوباره و دوباره دیدن یک رویای اشتباه و یک آرزوی اوهامگونه دست بردارید و تمرکز و انرژی خود را در مسیر تحقق آن تلف نکنید. بنابراین شناسایی موانع تاثیر مثبتی بر روی هر دو مرحله قبلی دارد.
۴- برای غلبه بر موانع یک سری شروط «اگر…… آنگاه…..» تهیه کنید
پرسش و پاسخ شخصی در مورد رویاها و اهداف منجر به وزندهی رویاها بر اساس واقعیت میشود. به بیانی دیگر این واکاوی، چالشی است که منجر به کسب بینش صحیح افراد نسبت به رویا و مسیر تحقق در دنیای واقعی میگردد. اما به یاد داشته باشید که در حالی که افکار مثبت پشتیبان مسیر تحقق ماست، پرسشهایی که مطرح میشود باید در مسیر پیشرفت و رسیدن به اهداف کمککننده باشد.
به عنوان مثال به جای آنکه بگویید «من وزنم را کم خواهم کرد» از خودتان سوال بپرسید. احتمالا اولین سوالی که از خود میپرسید این است که «آیا من میتوانم وزن خود را کم کنم؟» در ادامه این سوال، سوال واضح بعدی این است که «چگونه؟»
پرسشها به عنوان ابزاری قدرتمند به شما کمک میکنند که واقعیتها را در نظر بگیرید و شناسایی کنید که در مسیر خود به چه مواردی احتیاج دارید. تجربه نشان داده است که افرادی که این مکالمه درونی را برای تعیین اهداف و برنامهریزی تحقق انجام میدهند نتیجه و دستاورد بهتری نسبت به کسانی دارند که با یک تاکید مثبت همیشگی و از پیش تعیین شده به همه چیز نگاه میکنند.
به چالش کشیدن رویاها به شما کمک میکند تا برنامهای عملی برای تحقق رویا در نظر بگیرید و برنامههای عملی به شما کمک میکنند تا کارآمدتر و موثرتر گام بردارید و در نتیجه رویای شما به واقعیت تبدیل شود.
پس چه بهتر از این که مسیر تحقق را بر اساس موانع و به گونهای عملی و واقعگرایانه برنامهریزی کنید. برای کلیه فراز و نشیبهای پیش رو گزاره «اگر… آنگاه…» را از خود بپرسید. یک مثال ساده:
آیا من میتوانم وزن خود را کم کنم؟ بله
چگونه؟ دسر بعد از شام را از وعده غذایی خود حذف کنم و ….
اگر با دوستان خود برای شام بیرون رفته بودم و بقیه خواستند که دسر سفارش دهند، آنگاه من یک فنجان قهوه سفارش میدهم.
دیدگاهتان را بنویسید