شناخت هدف واقعی با NLP
شناخت هدف واقعی با NLP
در کلاسهای NLP تکنیک هایی برای شناسایی هدف ارائه میشود که میتوان هدف واقعی را از هدف غیر واقعی تشخیص داد. ان ال پی، پیش فرضی دارد که میگوید شکست وجود ندارد، تنها نتایج فرق دارند. کاهی اوقات در کلاسها، دانشجویان میگویند: از کجا بدانیم که به هدف خود میرسیم و هدف واقعی است؟ و من سئوال میکنم که چند بار در راهی که به آن اعتقاد دارید تلاش میکنید؟ آنها میگویند ما پس از چندبارتلاش، فکر میکنیم هدف ما درست نبوده و منصرف میشویم.
من داستان مرغ سوخاری kFC را میگویم که چگونه یک سرهنگ بازنشسته، بالای 600 بار به تمام رستورانهای شهر مراجعه کرد و هر دفعه جواب منفی شنید. صاحبان رستوران او را مسخره میکردند که این چه نوع مرغ سرخ کردنی است؟ اما او به کار خود ایمان داشت. او شروع کرد به درست کردن مرغ اما بصورت متفاوت. اکنون این برند در سراسر دنیا شعبه دارد و مردم این نوع غذا را دوست دارند. واقعیت اینست که ما فقط بدنبال یک نتیجه دلخواه از کاری که انجام میدهیم هستیم. اگر به شدت بدنبال مهاجرت هستیم و به کلاسهای مختلف زبان میرویم، اگر بحث مهاجرت کنسل شد، میتوانیم از این دانش زبان در جاهای دیگر استفاده کنیم. آیا در این حالت میتوانم بگویم شکست خورده ام؟ جواب خیر است. فقط نتیجه فرق کرده است.
از طرف دیگر باید از طریق ژرف الگوهای خود، بفهمیم آیا هدفی که تعیین کرده ایم واقعا هدف ما است یا نردبان اهداف را روی دیوار اشتباهی قرار دادیم؟ برای تشخیص این موضوع میتوان به استعداد ها و علایق خود رجوع کنیم. چه فعالیت و کاری بوده که همیشه با تمام وجود به آن پرداخته ایم و هرگز در آن خسته نمیشویم؟ چه نوع سبک کاری همیشه برای ما جذاب بوده؟ آیا کارهای اجرایی را دوست دارم، یا کارهای ایده پردازی و تئوریک؟ چه افرادی با چه خصوصیاتی برای من الگو بوده اند؟
با مشخص کردن این مسائل میتوان به سرنخ هایی از علایق دست یافت. سپس به پرورش آنها پرداخت و با پیوستگی و تمرکز، به نتایج خوبی دست یافت. یکی دیگر از متد های ان ال پی در بحث هدف، منتور یا الگو برداری از افراد موفق در حوزه کاری خود است. یک پیش فرض NLP میگوید، اگر کسی میتواند کاری را انجام دهد شما هم میتوانید، البته با شرایط تعیین شده در این تکنیک. پس بحث هدف گذاری، نمیتواند با یک نسخه یکسان برای همه کارایی داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید