چگونه از مثلث کارپمن خارج شویم؟
چگونه از مثلث کارپمن خارج شویم؟ در مطالب گذشته از نقش های قربانی، ناجی و زجر دهنده در مثلث کارپمن گفتیم. در این مثلث دو فرد به ایفای نقش می پردازند و به فراخور بازی ذهنی خود، به اضلاع دیگر منتقل میشوند. فردی که دارای کودک سرخورده است، بدنبال یک ناجی می گردد تا بتواند بازی قربانی را تکمیل کند. ناجی نیز فردیست که بعنوان سوپرمن بدنبال حمایت بی حد و اندازه است تا بتواند از این طریق به کنترل قربانی بپردازد.
این مطلب را بخوانید: تحلیل رفتار متقابل
مادامی که بازیگران این نقش راضی به ادامه رابطه باشند، تنش و مشکلی پیش نخواهد آمد. مشکل از زمانی آغاز میشود که فردی بخواهد نقش خود را عوض کند، بطور مثال فرد قربانی، به هر دلیلی تصمیم بگیرد کمی مستقل باشد و رشد کند. در این حالت، فرد ناجی به راس دیگر مثلث منتقل شده و بدنبال انتقام است.
در این شرایط فرد قربانی دچار مشکل میشود و مورد حمله کسی قرار می گیرد که تا چندی پیش بعنوان ناجی، تمام بار زندگی او را حمل میکرد. اینگونه روابط ناسالم در اکثر ارتباطات دیده میشوند. خانمی که بعنوان یک فرد ستم دیده و مظلوم، مجذوب مردی قدرتمند میشود که از او در همه حال حمایت میکند و در همه حال به او دلگرمی میدهد.
همچنین این مطلب را بخوانید:
اما پس از مدتی که زن میخواهد نقش خود را عوض کند و در جامعه و اطرافیان به بازیابی هویت خود بپردازد، ناگهان با خشم همسرش مواجه میشود و دیگر همانند گذشته حمایت نمیشود. در این مواقع حتی فرد قربانی که حالا بدنبال استقلال بیشتر است، به ترک شدن و محروم شدن از امکانات گذشته تهدید میشود. او که خود را تنها و منزوی میبیند، به یاد حقارت دوران کودکی می افتد و به همان شکل احساس ناامنی می کند و بازهم به بازی ناجی – قربانی روی می آورد.
در مثلث کارپمن به این نکته پی میبریم که ناجی به دنبال تحکم و کنترل افراد است و به بهانه حمایت های تصنعی، اطرافیان را به خود وابسته میکند تا با این عمل به حس امنیت برسد. ظاهرا بدنبال کمک کردن است اما به این بهانه در تصمیم گیری ها زندگی افراد دخالت میکند و در وضعیت بالادست قرار میگیرد و توانایی دیگران را نادیده می گیرد و بدون سئوال و ابراز نیاز مخاطب، کمک میکند.
در این مواقع این سوال پیش می آید که باوجود مشکلات فراوان، چرا افراد از این بازی خارج نمیشوند؟ واقعیت اینست که افراد به بازی خود خو میکنند و هرگاه بخواهند نقش خود را تغییر دهند، دچار نا امنی میشوند و انرژی زیادی از آنها تلف میشود. فردی که قربانی است، در واقع شیفته نقش خود میشود و مدال قربانی را به گردن می آویزد تا توجه اطرافیان را جلب کند.
اطرافیان نیز به نقشهای خود عادت کرده اند و هرگاه بخواهیم نقش خود را عوض کنیم، با مقاومت آنها مواجه میشویم و مجبوریم به شرایط گذشته برگردیم. هریک از رفتارها و عادات ما که بخواهد از سطح ناخودآکاه به خودآگاه بیاید و تغییر کند، طبعا با اضطراب و مقاومت ما همراه خواهد بود.
در TA بسیار به این موضوع تاکید میشود که رفتار خود را در سطح خودآگاه بررسی کنیم. در این حالت است که می توان به نقش خود پی برد. مرحله بعد درمان است. اما مرحله تشخیص کمی زمانبر است. مواقعی که در دوره های TA به بررسی نقش ها میپردازم، اولین واکنش اینست که چطور از آن خارج شویم؟ و توضیح میدهم که سالها زمان برده است تا این بازی ها ته نشین شده است و ما به آن خو کرده ایم.
پس باید صبر داشته باشیم و پس از تشخیص، به درمان آن بپردازیم. در قسمت دوم این مقاله به راه حل خارج شدن از مثلث رنج خواهیم پرداخت. راه تشخیص و درمان را در مثلث قدرت دهی بررسی خواهیم نمود. دانلود فايل صوتي تحليل رفتار متقابل.
یک پیشنهاد رد نشدنی: شرکت در دوره غیر حضوری تحلیل رفتار متقابل
دیدگاهتان را بنویسید