سبك ارتباطي منفعل پرخاشگر در تحليل رفتار متقابل
سبك ارتباطي منفعل پرخاشگر در تحليل رفتار متقابل
در مطالب گذشته انواع سبك هاي ارتباطي در حوزه تحليل رفتار متقابل را بررسي كرديم. از ديدگاه اريك برن ، در يك رابطه سه نوع سبك ارتباطي پرخاشگر – منفعل و قاطع شكل ميگيرد كه افراد بنا به موقعيت خود، از يكي از آنها استفاده مي كنند. باتوجه به بعد كودك، والد و بالغ شخصيت هر فرد، ميتوان كيفيت اين ارتباط را سنجيد. اما دسته چهارمي نيز به اين سبك هاي ارتباطي اضافه شد كه از اهميت بسزايي برخوردار است.
سبك ارتباطي منفعل – پرخاشگر
فردي را تهاجمي ميگوييم كه براي دفاع از حق خود، بجاي مذاكره موثر، از والد نقاد خود استفاده مي كند و با صداي بلند و شايد درگيري فيزيكي، به دفاع مي پردازد. فرد منفعل نيز كسي است كه براحتي اجازه ميدهد افرادي به او زور بگويند، خواه اين فرد همسرش باشد يا رئيس. كودك سازشگر اين افراد كنترل رفتارشان را در اختيار دارد و توانايي گفتن خواسته هايش را ندارد.
اما رفتار منفعل – پرخاشگر : در اين سبك ارتباطي فرد چهره اي مظلوم و مطيع را از خود نشان ميدهد كه نشان دهنده عقب نشيني او در ارتباط است اما بصورت غير مستقيم ميتواند حرف خود را پيش ببرد يا به اطرافيان ضربه بزند. مثال بارز اين رفتار را در دوران كودكي و دبستان بسيار ديده ايم كه در مقابل معلم خود حرفي براي گفتن نداشتيم اما پشت سر او شيطنت مي كرديم.
در بزرگسالي نيز به اين بازي هاي ذهني مي پردازيم. فرض كنيد در يك جلسه كاري شركت كرده ايد كه با افراد حاضر در آن رابطه خوبي نداريد. در طول جلسه همواره لبخندي مصنوعي روي چهره شما است و به هيچ وجه از خود مخالفتي نشان نمي دهيد اما به محض اتمام جلسه، به بدگويي از همكار خود مي پردازيد و كارهاي او را احمقانه ميدانيد. يا مردي را در نظر بگيريد كه از رفتار همسر خود در يك ميهماني آزرده شده است و بجاي مطرح نمودن اين موضوع، انتقام خود را در جاي ديگر كه همسرش نياز به كمك او دارد، با عدم همكاري ابراز ميكند.
اگر بخواهيم اينگونه افراد را يشناسيم، بايد تصويري از شخصي را ترسيم كنيم كه خنجري در پشت دارد و به محض اينكه فرد مقابل پشت به او ميكند، خنجر را از پشت ميزند.
در يك كلام آنچه مي گويند با آنچه كه عمل مي كنند، همخواني ندارد.
اينگونه افراد هيچ گاه بصورت مستقيم و صريح ابراز مخالفت نمي كنند و نظر خود را بصورت غير مستقيم مي گويند.
دليل ناراحتي از رفتار اطرافيان را بصورت شفاف نمي گويند.
اينگونه افراد در دراز مدت اعتبار خود را از دست مي دهند و كسي به آنها اعتماد نميكند.
چرا اين رفتار شكل مي گيرد؟
اولين دليل شكل گيري اين رفتار گذشته فرد و سبك زندگي اوست. فردي كه از كودكي نتوانسته نظر خود را براحتي بروز كند و دائما از او انتقاد شده است، در بزرگسالي نيز اين ترس را بصورت بازيهاي رواني در ارتباطات نشان ميدهد.
دومين دليل ترس از طرد شدن از جمع است. در فرهنگ هاي سنتي، پذيرفته شدن در جمع بسيار مهم مي باشد و براي اينكه فرد بتواند به ارتباطات خود ادامه دهد مجبور است بصورت ظاهري خود را موافق جمع نشان دهد. در اين حالت او دوست داشتني تر ديده خواهد شد و احساس خوبي خواهد داشت.
براي كنترل چنين رفتاري در خود، بايد به رفتارهاي ته نشين شده در ناخودآگاه رجوع كنيم زيرا در نهايت ادامه چنين رفتاري باعث بروز تنش و كدورت در بين افراد ميگردد و ديگران نيز رفتارهاي مشابه را بروز خواهند داد. بررسي پيش نويس هاي زندگي و مهار ها و يا پيام هاي والدي، ميتواند به ما كمك كند تا كمتر به بازي هاي ذهني بپردازيم.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
امکان ارسال نظر وجود ندارد.
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم